چشمان تو
با اجازه تو ، جای خالیت را به انتشار بوی شاخه گلی هدیه کردم، بدون تو اینجا، "قلبم" ته مانده آرزو هایش را بدرقه میکند، و امیدم... ناامیدانه نفس های گرمش را بر روی کاغذ چرک مقابلش حک میکند. از تو چه پنهان ، دوباره بغض کرده ام ، از بس اذان چشمان تورا شنیده ام ، تمام نماز های نگاهم قضا شده است...
[ سه شنبه 92/10/17 ] [ 6:28 عصر ] [ مسافر ]